نوشته های نانوشته...

خب تعطیلات تابستانی هم تمام شد و طبق حرفی که نوشته بودم برای این وبلاگم نوشته جدیدی رو گذاشتم... در این فاصله نوشتن در بقیه وبلاگهام رو ادامه دادم و کارهای زیادی انجام دادم که خودم از برآیند کارهام راضی هستم مثلا چند تا پروژه درسی انجام دادم و تحویل دادم و به مقدار خوبی هم کتاب خوندم که کتابهایی که تموم کردم رو برای وبلاگ نوشته ها یه نقد و توضیح در موردشون نوشتم... چند تا کتاب هم هست که الان در حال خوندنشون هستم و امیدوارم که به زودی تموم بشن...
ننوشتن در این فاصله برای من تجربه خیلی متفاوتی بود... این رو کسایی که به صورت مرتب وبلاگ می نویسن می دونن که برای نوشتن در وبلاگ یه جور علاقه ایجاد میشه و من هم بر اساس همین علاقه دلم برای نوشتن اینجا و خوندن نظرهای شما تنگ میشد و علاوه بر اونها وقتی که برای نوشتن در این وبلاگم اختصاص داده بودم رو صرف کارهای دیگه ای کردم که هر دوی این اتفاقها تجربه های متفاوتی بودن...
بر اساس تصمیمی که بیش از یک ماه پیش گرفتم و در پست بعدی بیشتر در موردش توضیح می نویسم (همونطوری که خب خیلی ها این تصمیمم رو می دونن) برای این وبلاگم فقط ۲ تا نوشته دیگه در نظر دارم بنویسم که یه نوشته همین نوشته هست و نوشته بعدی نوشته پایانی خواهد بود... برای این نوشته از وبلاگم موضوعاتی رو می نویسم که در فاصله حدود یک سال پیش عنوان هاش رو یادداشت کرده بودم که در موردشون مطلبی بنویسم و هیچ موقع چنین فرصتی پیش نیومد که در موردشون بنویسم... من وبلاگ نوشتنم اینطوری بود که موضوعاتی که به ذهنم میرسیدن رو به صورت کلمات کلیدی روی یه کاغذ یادداشت می کردم تا برای یه فرصت مناسب در موردشون بنویسم... این موضوعاتی که در این نوشته می نویسم رو حدود یک سال پیش روی کاغذ نوشته بودم و خب بعد از اینکه مدت طولانی گذشت و فرصت نشد در موردشون بنویسم دیگه این رویه نوشتن موضوعات روی کاغذ رو رها کردم... برای همین این موضوعات فاصله حدود ۱ سال تا ۶ ماه پیش رو شامل میشن... موضوعاتی که یادداشت کردم و در موردشون ننوشتم به ترتیبی که روی کاغذ دارم اینها هستن:

۱) علم و طبیعت
۲) شرافت
۳) فرصتی برای مطالعه، فرصتی برای تفکر و فرصتی برای بیان و رشد
۴) شان خدا و مثالهای کوچک (سجده شکر)
۵) حماقت
۶)‌ ذهن متغیر با زمان
۷) حقیقت چیست؟ ( در این مورد الان یه کلی حرف دارم که بنویسم و جالبه که چند وقت پیش که خوندن کتاب لذات فلسفه نوشته ویل دورانت رو شروع کردم یه بخشی رو دقیقا به همین موضوع و با همین عنوان اختصاص داده.)
۸) عدالت الهی
۹) شفاف بودن در بیان
۱۰) در توهم دائمی توطئه
۱۱) سادگی اصول مذهبی
۱۲) آنالوگ و دیجیتال (این موضوع در ارتباط با نظام طبیعت و رویدادها در مقابل ذهن بشر بود ربطی به مباحث تکنولوژی نداره...)
۱۳) ماهیگیری و شناگری (این موضوع هم در ارتباط با نوع رفتارها در شرایط متفاوت بود... ماهیگیری و شناگری عبارات یه مثالی هستن که می خواستم بنویسم و یادداشتشون کردم)
۱۴) آبرو

نوشته بعدی این وبلاگم نوشته پایانی خواهد بود و در مورد تصمیمم کامل توضیح می نویسم.

نظرات 8 + ارسال نظر
نوشین۱۷ یکشنبه 1 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 12:37 ق.ظ http://Nooshin17.com

کلی ذوق کردم دیدم پینگ شدی اومدم ببینم چه خبره با اینکه طی این مدت من وبلاگهای دیگه ات بخصوص احساس رو کامل پی گیری میکردم و از حالت با خبر بودم:> این ۱۴ عنوانی که گفتی واقعا همشون جالب بودن و چقدر خوب بود اگر فرصت میشد به همشون بپردازی :s به هرحال میدونم که برای نوشتن تو این وبلاگ خیلی وقت میگذاری و فکر میکنی کلا به تصمیمت باید احترام گذاشت که میخوای بنویسی یا ننویسی :)

ممنونم ازت :)

عنوانهایی که نوشتم خیلی ازشون گذشته بود و اگر می خواستم بنویسم خودش چندین تا پست میشد مگر نه می نوشتمشون... ممنونم :)

ممنونم از لطفت :)

سمیرا یکشنبه 1 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 12:44 ق.ظ

چقده ذوق کردم دیدم نوشتی.
خیلی خوش قولی ها اولین ساعات مهر اومدی.
برم بخونم بر می گردم

ممنونم :)
آره دیگه :>

سمیرا یکشنبه 1 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 12:53 ق.ظ

این 14تا حداقل پستو عنوان وار نوشتی که داغ دلمو تازه کنی؟عجب چیزایین ولی انصافن...نمی شه آخه بهت چیزی ام گفت،یه جورایی حق داری دیگه اینجا رو ننویسی ،فعلا" که اولویت با زندگیه،ما هم به همین دلمون خوشه.هر تصمیمی هم که بگیری محترمه .الباقی وبلاگات که هستن فعلا" و خودش غنیمته...
خوشحالم که پیدات کردم،نوشته هاتو خوندم و لذت بردمو استفاده کردم.از اول تابستون تا اول پاییز با اندیشه هایی برا گسترش....خسته نباشی و دستت درد نکنه بابت همه وقت و فکر و اهمیتی که خرج اینجا کردی.
همیشه موفق باشی و پیروز.

به این خاطر نوشته بودم که جزو پرونده این وبلاگم بودن و می خواستم اینجا رو تکمیل بکنم :>
ممنونم از لطفت و اهمیتی که میدی :)

ممنونم منم خیلی خوشحالم از اینکه تو رو پیدا کردم :) و ممنونم بابت نظرهای خوب و قشنگی که همیشه برام می نویسی، کمکهایی که میکنی و حرفهایی که میگی :)

ندا.ح یکشنبه 1 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 08:46 ق.ظ http://gaahnameh.com

:( چرا پایانی دوست جونم؟؟؟ پس لااقل نظرات بقیه وبلاگهاتو باز کن :(
خیلی خوشحالم که کارهات روبهراهه و ننوشتنت باعث پیشرفت در بقیه زمینه ها شده برات :)
منتظر نوشته پایانیت هستم
کاش راجع به حماقت هم مینوشتی!

نوشته بعدی دلایلم رو کامل می نویسم :>
ممنونم ازت :)

حماقت یه قسمتی که می خواستم بنویسم به این مربوط میشد که در نظام فکری هر کسی یه سری اصولی هست که در بررسی کردنش در منطق عمومی جامعه اون اصول، اصول غلط و اشتباهی هستن و علاوه بر اون که اشتباه هستن ناشی از بی فکری و نفهمیدن بخش مهمی از حقایق هست... و جالبه که این دسته از آدمها علاوه بر اینکه خودشون رو در راه درست می دونن حماقت رو به بقیه نسبت می دن... یه نمونه اصلیش رو در سطح مدیریت اجرایی کشور داریم می بینیم ;)

نیروانا یکشنبه 1 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 01:34 ب.ظ

خوب به سلامتی که برگشتین.من که نمیدونم چرا دیگه نمیخواهی بنویسی ولی هر چی هست لابد خوبه.

ممنونم :) نوشته بعدی کامل توضیح می نویسم در موردش :>

مصطفی یکشنبه 1 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 02:45 ب.ظ http://ranginkamaan.blogfa.com

امیر خان خوبی؟
حالا چرا می خوای ننویسی؟
راستی یه تقاضا اگه ممکنه آدرس اون وبلاگ احساسیت رو واسه منم میل کن. البته اگه اشکالی نداشته باشه. خاطرت جمع منم دهنم قرصه

سلام ممنونم :) تو خوبی؟:>
نوشته بعدی در موردش می نویسم ;)

فرستادم برات

sadegh سه‌شنبه 3 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 01:09 ق.ظ http://sna.blogsky.com


امیر جان سلام ،

اصلاً حواسم به وبلاگت نبود ، تو یه وب دیگه دیدم به روز شدی اومدم ، خیلی خوشحال شدم ولی چند لحظه بعد خیلی بدحال شدم بخاطر پایان ....

خیلی خوبه آدم یه وقتهایی تو زندگیش باید یه تصمیماتی رو بگیره و از همه مهمتر اجرا کردن اونها هست .
خصوصاً تو سنین ما که آینده ما به الان ما بستگی داره .

" فشارهای ناشی شرایط تحصیلی ، کاری ، اقتصادی وووووو "

فکر می کنم شرایط تو رو تا یه حدودی درک کنم .
نیازی نیست هر هفته مطلب جدیدی ارائه بدی و قسمت نظرات دایره فکریت رو مشغول کنه .

خلاصه دوست ندارم بری .............
حتی شده 1 ماهی یه بار روی گلت رو ببینیم .

به خدا ارزش نداره ، اینقدر دنبال $$$ نرو ..
ما رفتیم دیدی که چیکارمون کرد . شب و روز ما رو سیاه کرد..(خنده)

سلام صادق جان...

دلیل هام رو نوشته بعدی کامل توضیح دادم...

ممنونم از لطفت :)... وبلاگ نوشته ها رو که همچنان update‌ میکنم... ولی خوب می دونم با اندیشه فرق میکنه خیلی...

نه اتفاقا دنبال $$$‌ نیستم D: تازه کارهایی که دنبالش هستم باعث مصرف شدن $$$‌ هم میشه D: ;)

isphilosophy سه‌شنبه 23 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 08:30 ق.ظ http://isphilosophy.com

بولتن دانشجویان و دانش‌آموختگان فلسفه ایران

Iranian Students of Philosophy
isphilosophy.com

پرونده‌ی ماه با موضوع "خودکشی" منتشر شد

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.