فهم قرآن

به نظر شما برای فهم قرآن چه شرایط و ویژگیهایی لازم هست؟

برای اینکه سوال دقیق تر بشه کمی بیشتر در موردش توضیح میدم.
در صورت سوال کلمه <فهم> نوعی شناخت وابسته به فاعل هست به این معنی که معیار دقیقی برای تشخیص اینکه به چه چیزی فهم گفته میشه وجود نداره... بنابراین قضاوت اینکه این فهم به چه معنی هست بر عهده تشخیص خودتون باشه. به عنوان یه نکته اضافه تر بگم که منظور من از <فهم> در این سوال این بوده که اگر به کل حقایق موجود و قابل درک برای بشر در قرآن عدد ۱۰۰ رو نسبت بدیم <فهم> شامل کسی میشه که بیشتر از ۸۰ فهمیده.
شرایط و ویژگیها رو در صورت سوال به صورت لازم پرسیدم ولی منظورم به صورت دقیق تر شرایط و ویژگیهای لازم و کافی هست. 

پی نوشت: یه پست جدید برای وبلاگ نوشته ها گذاشتم.

پی نوشت ۲: سیستم بلاگ رولینگ رو میخواستم برای وبلاگم پیاده سازی کنم که تازگی فی لترش کردن برای همین سیستم بلاگرد رو فعلا پیاده سازی کردم (قبل از <لینک دوستان> گذاشتمش توی وبلاگم) که هر موقع اون دو تا وبلاگ دیگه ام رو Update میکنم Ping بکنم که معلوم بشه لازم نباشه که پی نوشت بنویسم. دوستانی که می دونستم از سیستم بلاگرد برای پینگ استفاده میکنن رو هم اضافه کردم به این لیست.
اگر کسی هست که از پینگ بلاگرد استفاده میکنه لطفا بگه تا اضافه بکنم به لیست که هر موقع Update‌ کرد متوجه بشم. ممنونم. :)
اون که داره کتاب می خونه نشون دهنده اینه که وبلاگ Update‌ شده و این کتاب خوندن رو تا ۴۸ ساعت بعد از update شدن وبلاگ ادامه میده. ;)

نظرات 13 + ارسال نظر
هانیه چهارشنبه 6 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 11:44 ق.ظ http://khosoodi.persianblog.com

avalan inke profailetoon neshoon mide yek joorai hamvelayati hastim
saniyan tabrik be khatere webloge jadidet va inke hoze va mahdoodeye hame chiz ro az ham joda mikoni
salesan fekr nemikonam maghze naghese man az ohdeye fahm harfaye khoda bar biyad makhsoonan vaghti mozoo
be zanha ba migarde(sooreye nesa)!

شما که اینطور که نوشته بودین خیلی کم اصفهان بودین :> ولی من عوضش زیاد بودم ;)
****
ممنونم :)‌ خودم با اینکه موضوع های مختلف و حوزه های مختلف جدا باشه راحت تر هستم... اینطور فکر میکنم که برای بقیه هم بهتر باشه که همون مباحثی که علاقه دارن رو بخونن...
****
چرا مغز ناقص؟ :> سوره نسا جزو سوره های خیلی بحث برانگیز قرآن هست... یه بار وبلاگ نوشته ها یه موضوع در ارتباط با سوره نسا نوشته بودم...

ندا.ح چهارشنبه 6 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 12:00 ب.ظ http://gaahnameh.persianblog.com

خیلی دقیق و واضح گفتی امیر جان. تعبیرها از فهم متفاوته و حتی در درصدش هم این صدق میکنه یعنی فهم ۸۰ درصد از نظر تو ممکنه با نظر من یا بقیه متفاوت باشه .. سوالی که کردی سوال سختیه و شاید جواب دادنش کار هر کسی نباشه در درجه اول هم منظورم از هر کسی خودم هستم اما به نظر من کسی میتونه قرآن رو درست و به معنی واقعی درک کنه که وجود خدا رو درک کرده باشه و اونقدر ایمان داشته باشه که با هر هوسی پا رو کج نگذاره و به راه خطا نره .. خیلی از آدما ادعای این رو دارن که ایمانشون کامله قرآن رو هم حفظ هستن و نماز و دعا و مسجدشون هم ترک نمیشه اما تا پای مادیات و هوا هوس وسط میاد کاملاْ حالات و رفتارشون عوض میشه !! فکر میکنم باید آدم اول با خودش روراست باشه ببینه ظرفیت درک معنویات رو داره یا نه .. بعد قدم در این مسیر بگذاره ..
باید انسان بود به معنای واقعی که خدا آفریده نه انسان تحریف شده امروزی ..
دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر / کز دیو و دد ملولم انسانم آرزوست
گفتند : یافت می نشود گشته ایم ما / گفت : آنکه یافت می نشود آنم آرزوست

ممنونم ندا جان :) اینطوری نوشتن سوالم بیشتر به خاطر تاثیری هست که از فلسفه گرفتم... انقدر که توی فلسفه چطوری مطرح کردن یه سوال و معنی واژه ها مهم هستن... مثلا فرض کن برای معنی بعضی از کلمه ها گاهی یه فصل (یا یه کتاب!) توضیح می نویسن! (به نظر من کار خیلی خوبی هم می کنن...)
*****
آفرین حرفهات کاملا درست بودن :) شعری که از مولوی نوشته بودی برای حرفهایی که قبلش نوشته بودی خیلی خوب و مناسب بود :> می دونی که اون شیخی که در این شعر اومده یه فیلسوف یونانی بوده به اسم <دیوژن> که کلا نظام فلسفی خیلی جالبی هم داره...

جوجو صبا چهارشنبه 6 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 12:50 ب.ظ http://www.joojoonaz.persianblog.com

سلام امیر جان ..احوال شما؟آخییییییش بالاخره وبلاگت باز شد.
تا امروز برای من فیلتر بود ...با فیلتر شکن هم که می یومدم نمیشد کامنت بذارم ..
برم بخونم بعد نظر بدم.
فعلا

سلام صبا جان :) ممنونم من خوبم... تو خوبی؟ کجایی کلی وقت بود ازت خبر نداشتم... چه خوب شد که فیلتر وبلاگم برداشته شده برات که منم بتونم نظرهای تو رو بخونم :>
امیدوارم که شاد و موفق باشی. :)

غریب آشنا چهارشنبه 6 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 04:10 ب.ظ

هوراااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
وای این قدر ذوق کردم که نگو.
آخ ببخشید این مدلی باید می نوشتم :
***
سلام
بالاخره این صفحه محبوب از فیلترنیگ این ISP درآمد.
به خودم تبریک می گویم.
با احترام
غریب آشنا
***
wow چقدر رسمی و مودب.حالا فکرش را بکن چقدر پست نخوانده دارم.
*
خوش باشی

سلام :> حالت چطوره؟
WoW چقدر خوشحال شدم کامنتت رو دیدم :) کلی هم غیر منتظره بود برام :>
****
نه چرا عوض کردی مدل نوشتنت رو :-/ همونطوری خوب بود که :) ممنونم از لطفت برای من جای خوشحالی داره :)
****
ممنونم از لطفت :) امیدارم تو هم خوب و خوش و سلامت باشی :)

سمیرا چهارشنبه 6 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 08:04 ب.ظ

با حلوا حلوا کردن دهن شیرین نمی شه قرانم تا بهش عمل نکنی نمی شه هضمش کرد عمل کردن بهشم که هم خیلی سخته هم یه شعوری رو می خواد که آدم بتونه تشخیص بده که اینی که خدا گفته یعنی چی.نه اینکه یارو بخونه اسماعیل پسررو برا قربانی کردن برد بعد پاشه بره پسرشو بکشه بگه قربانی کردم .یه جاهایی از قرآن که زیادم هست قصه ها و سرگذشتاست که خوب برا سر درآردن ازشون باید یه خورده به تاریخ اون قصه ها هم آشنا بود .

سلام :)
آره خوب حرفهات کاملا درست هستن. :>

sadegh پنج‌شنبه 7 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 05:17 ب.ظ http://nikakhlagh.blogsky.com


سلام امیر جان ،
با اینکه شنبه امتحان وحشناکی دارم ولی نتونستم جواب سوال به این قشنگی رو ندم .

درباره سوالی که مطرح کردی ،
(تو این دنیا دوچیز مظلوم واقع شده اند یکی خدا و دیگری قرآن)

- قرآن یه معجزه هست ، و در کتاب تلقی فاشیستی از دین و حکومت اکبر گنجی هم اشاره به این موضوع داشت ، هر سال که میگذره بشر از قرآن برداشتهای جدیدی می کنه و حالا حالاها بصورت یک ناشناخته ادامه داره ، من مفسر یا تحلیگر نیستم ، ولی هر کسی به اندازه سطح فکرش می تونه مطالب قرآن رو درک کنه ،
مثلاً در سوره بقره آیه 222 من خیلی تحقیق کردم ، ( و زنان شما بمنزله کشت زار شما هستند برای کشت به آنها نزدیک شوید و از ثمره آن اثر نیکی برای آخرت خود از پیش بفرستید )

- من به این فکر می کنم چرا خدا یه چنین حرفی زده یعنی یک زن فقط یه حالت کشت زار داره ... چرا در مورد زنان اینقدر بدجوری گفته .
به کتاب تفسیرالمیزان و دیگر تفاسیر هم مراجعه کردم ،
(منظور از ثمره آن = با تربیت فرزندان صالح هست )
- هر مفسر ی به اندازه معلوماتش تفسیر کرده . خلاصه نتونستم جواب قانع کننده ای هم بدست بیارم ( اگه شما تونستی من خوشحال میشم ) .

- در ضمن قرآن جدید هم به بازار اومده که تمامی سوره هایی که درباره وحشت بوده حذف شده هست . و خیلی حجمش کم شده فکر می کنم حدود 70 سوره شده از این قرآن در کشورهای عربی استقبال شده ولی ایران تحریمش کرده ، نوشته یکی از علماهای بحرین یا قطر هستش .

- اگه تونستی آیه 220 و 221 سوره بقره هم مطالعه کنی بد نیست .

- الان اکثر نقادی هایی که درباره قرآن میشه درباره اینکه چرا خدا انسان رو اینقدر ترسونده از آتش و غیره.....

- یه نوع برداشت دیگه هم میشه مثل محقق خدادادی داشت که میگه من 13 سال روی قرآن تحقیق کردم و درمان تمامی امراض خصوصاً سرطان را پیدا کردم .
درباره بیماری نازائی زنان میگه هیچ درمانی وجود نداشته و هنوز علتش هم کشف نشده ، ولی درمانش در قرآن هست .
- سوره عبس آیه 24 و سوره کهف 19 درباره غذای انسان.
- سوره نحر درباره عسل.
کتاب کلام حق رو تازه خوندم خلاصه ای از پندهای قرآن بود ولی خیلی قدیمی بود و جالب .
اگه تونستی به نتایج تحقیق های این دکتر خدادای هم توجه کنی درباره قرآن به مسائل قشنگی اشاره کرده.
خلاصه امیر جان سرت رو درد نیارم درباره قرآن تفاسیر زیادی وجود داره اگه تونستی دنبال این نقدهای جدید داخل ایران باش که مطالب جدید کشف می کنن .




سلام صادق جان :)
ممنونم از لطفت و خیلی خوشحالم از اینکه می تونم بازم کامنتهای کامل و خوب تو رو بخونم :)
****
امتحانت چطور شد؟:>
****
حرفهات در مورد خدا و قرآن درسته... جالب بود برام که خیلی از آیه هایی که اشاره کرده بودی رو قبلا خونده بودم و در موردشون فکر کرده بودم... در مورد دیدگاه اسلام نسبت به زن من ترجیح میدم که نظر شخصی خودم رو نگم... به نظر من در این مورد میشه به نظر اسلام شناسها مراجعه کرد... وبلاگ نوشته ها ۳ تا مساله از توضیح المسائل آیت الله فاضل لنکرانی نوشتم که خوندنش در نوع خودش می تونه جالب باشه...
*****
اما در مورد کشفهای علمی و پزشکی بر اساس قرآن... من نظرم در این مورد کاملا متفاوت هست... در این مورد من هم عقیده با دکتر سروش هستم و اعتقاد اکید دارم که قرآن نه هدفش بحث و رسیدگی به موضوعات علمی هست و نه کتاب علمی به معنای امروزی اون هست... این منطق در خیلی از دیدگاههای حتی سنتی هم در مورد قرآن دیده میشه... مثلا وب سایت آل البیت که لینکش رو توی وبلاگ قرآن گذاشتم هیچ لینکی به بخشهایی که ادعا میکنن از قرآن چنین چیزهایی رو استخراج کردن نداشت...
******
خواهش می کنم :)‌ ممنونم از لطفت بابت نوشتن این کامنت خیلی خوب و کامل :) امیدوارم که موفق و سلامت باشی :)

سمیرا جمعه 8 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 12:30 ق.ظ

بلاگرولینگ برا من ولی فیلتر نیست جونمممممممم

آره شنیدم بعضی جاها فیلتر نیست :>‌ ولی آخه بلاگ رولینگ باید برای بقیه قابل دسترسی باشه تا مفید باشه!‌ من مثلا الان اصلا لینکهای وبلاگ تو رو نمی تونم ببینم (چون بلاگرولینگ فیلتر هست) یا وقتی بقیه نتونن پینگ بکنن که خوب قابل استفاده به اون شکل نمیشه...

سمیرا جمعه 8 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 01:59 ق.ظ

سمنم که از اینا داره چرا اسمشو ننوشتی؟

اضافه کردم اسمش رو دیدم نداشت D: سمن بلاگرولینگ پینگ میکنه ولی توی سیستم بلاگرد پینگ نمیکنه... برای همین اینجا پینگ کردنش رو نشون نمی داد.

ریواس جمعه 8 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 10:47 ق.ظ

من چون دین و مذهبم بیشتر از اونکه منطقی باشه، ترکیبی از منطق و احساسه -حتی شاید احساسش خیلی بیشتر هم باشه- با اینکه از بحث های منطقی درباره اش لذت می برم، ولی خودم معمولا سکوت می کنم. چون استدلالها و دید من تو اون ترکیب فوق، خیلی دیگه شخصی شدن!
*
پینگ بلاگرد، به همه جا فرستاده می شه! -برعکسش صادق نیستا!!- الآن فکر کنم بیشتریا بلاگرد پینگ می کنن که هم به بلاگردیها فرستاده بشه، هم به رولینگی ها. حالا اگه تا حالا نمی کردن، بگین از این به بعد این کارو بکنن؛) -موقع پینگ همه گزینه ها رو بزنن که صدای فریاد آپوندنش به همه سایتها برسه؛)-

نظرتون به عنوان یه نظر شخصی کاملا خوب و محترمه ولی خوب از دید جامعه دو دسته هستن که با آمیخته به احساس شدن دین و مذهب به شدت مخالفت میکنن... دیدگاه فقهی نسبت به دین و دیدگاه فلسفی نسبت به دین... هر دو هم به نظر من بنا به دلایلی که دارن حق دارن چنین برخوردی رو داشته باشن...
اصولا مقوله احساس در ذات دین نیست... در دین به صورت مشخص قاعده ها و قوانین و احکام هستن که حاکم هستن و خوب این مقدار محدودی هم که الان واردش شده وام گرفته شده از عرفان هست...
*****
ممنونم بابت توضیحاتتون در مورد پینگ بلاگرد :) من که توصیه کردم ولی کسی تا حالا اعلام موافقت نکرده. ;)

سمیرا جمعه 8 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 05:00 ب.ظ

من یه چیز به این آقا صادق بگم؟
در مورد قرآن قبل هر چیزی باید شرایط و موقعیت نزول آیه رو بدونی بعد منظور خدا رو .اون همه شاعرا تو شعراشون ابهام می نوشتن چیزایی که اصلا"به ذهن شاگردا نمی رسید و فقط معلم ادبیاتا م یفهمیدن این که دیگه خداست عمرا"بیاد صاف و بی ابهام حرف بزنه.بالاخره بشرش باید یه چیزاییو کشف کنه دیگه
اینا چیزاییه که به ذهن من می رسه
1-خوب اون زمان به دلیل زیاد بودن یه سری مسائلو در نظر نگرفتن زن ،خدا می گه بابا ول کنین این بندگان خدارو .اگه بچه و نسل می خواین برین سر این مسائل ،اینقدر شور نباشینو بچه نمی خواین اون بنده خدا رم اذیت نکنین.(اگه کمشاورزی برو سر زمین محصول بکار اگه مهندسی بی خیال برو تو دفترت بشین وبلاگ بخون.)
2-یه موقع ها وقتی می خوایم اهمیت یه چیزو به یه نفر نشون بدیم با چیزایی که برا خودش تا اون درجه اهمیت داره مثال می زنیم براش .همون وقت طلاست که خودمون می گیم .اگه طلاست پس چرا کسی نمی دزدتش؟کسی تو گاوصندوق قایمش نمی کنه؟کسی رو ترازو نمی ذاره بفروشتش؟برا اینکه بشر امروز قدر و ارزش طلا رو می فهمه این جوری حالیش می کنیم که بابا نسوزون این وقتو .اون عرب اون زمانم خوب بیشتر از این چیز باارزشی نداشته که خدا بخواد براش مثال بزنه.خوب بعد خدا حالا با عرب جاهل چه جوری می تونه حرف بزنه؟من نمی دونم ولی گمون کنم اون موقع خوب کشاورزی کارشون بوده و اینکه زمینشونا بتونن کشت کنن با توجه به شرایط آب و هوایی عربستان که اصلا به کشاورزی نمی خوره و بعدشم محصول درست بخوان ازش درآرن خوب حتما"خیلی مهم و حیاتی بوده که خدا هم می گه ببین چه قدرزمینت برات مهمه زنتم عین همونه درجه اهمیتی که باید بهش بدی .نهایت فهم اون آدما این بوده خوب شاید.
3-من یه داستانه شنیدم که یکی از اماما داشته خوبیا و بدیا و گناها و اینا رو می گفته بعد می گه که هوای نفس و شهوت و این چیزا بده .ازش دوری کنین....چند روز بعد یه زنه می آد پیش امام که شوهر من ول کرده رفته مسجد نشسته به عبادت و اصلا"به من و بچه ها نمی رسه که امام عصبانی می شه و می ره سراغ مرده که بابا زندگی چهار قسمته و این حرفا ...من گفتم از هوای نفست دوری کن نه از زنت.نه از...اون زمانم خوب حتما"آدمایی که پیامبر براشون گفته بوده هوای نفس بده خیلی افراطی ازش دوری کردن که بعد خدا مجبور شده بگه بابا این زن تو مثل زمینته.تو توش کار می کنی و محصول می گیری حالا شاید یه روزایی تو برق آفتابم رو زمین کار کنی ولی چون می دونی محصول خوبی داره تلاش می کنی بی خیال نمی شیو این حرفا...یه چیزی تو مایه های همون دومی
4-شما یه دختر بچه 2ساله می بینی بهش می گی وه چه دختر خوبی .یه دختر 20ساله هم می بینی بازم به اون همین جمله رو می گی وه چه دختر خوبی .ولی هیچ وقت خوبی که برا بچه دوساله می گی با 20ساله یکی نیست.خوبی که برا بچه 2ساله می گی یعنی همون خوب همون معنی ظاهری خوب.ولی 20ساله هه کلی حرف و صفت پشت این خوبیه که حتی ممکنه آشپزی اونم شامل کرده باشی.حرفای خدا هم این جوریه گمونم اون عرب زمان جاهلیت باید همون ظاهرشو بگیره و بچسبه به این که اون زن براش کشتزاره و اون اندازه مهم .ولی ما الان با اون عرب فرق داریم ما الان به قول خودت درمان نازایی ام از تو قرآن کشف کردیم.
وگرنه که ما یه سوره داریم به نام زنان . در حالی که برا مردان نداریم!خدا خودش می دونه زن ارزشش اندازه مزرعه نیست...

wow آفرین :> خیلی خوشم اومد از نحوه استدلال کردنت :-)
ممنونم بابت توضیحات کاملی که در جواب نوشته بودی :-)

نوشین۱۷ شنبه 9 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 12:54 ق.ظ http://Nooshin17.com

امیر معذرت :(
من اون اولین کامنتی که برای پست قبل دادم برای این پست بود
نمیدونم چرا گیج زدم :-S

اشکالی نداره که :> فقط به این خاطر گفتم که کنار هم بودن نظرهای مختلف می تونه جالب باشه :) حالا هر کی خواست می تونه بره از پست قبلی بخونه ;)

سمانه شنبه 9 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 09:02 ب.ظ

کلا اگر بخواهیم قرآن رو در حد متوسط بفهمیم باید هم از جهت تاریخی قرآن رو بررسی کنیم (شان نزول آیات) و هم قدرت ترجمه خوبی داشته باشیم و به زبان عربی به طور متوسط آشنا باشیم یا از فرد امین و خلاقی کمک بگیریم (مثل تفاسر موجود)، تکرار و خواندن مکرر قرآن و کلا هر متنی باعث میشه که انسان بیشتر باهاش خو بگیره و کم کم رموزش رو هم متوجه بشه (چون می تونه تطبیق بده با اتفاقات دوروبرش و نتیجه گیری کنه).
این تازه میشه حد متوسط !! (که در همین حدش آدمها انگشت شمارند)
همم یه دوست حرف قشنگی می زد؛ می گفت در آیه <انا انزلناه فی لیله القدر> انزلناه می تونه معنیش این باشه که خداوند قرآن رو نازل کردند (کوچک (در اندازه)) و قرآن حقیقی که همش نوره و در بهشت قرار داره از چشم زمینی ما خیلی فاصله داره. حقایقی که برای ما در قرآن موجود و قابل درکه می تونه توی همین دنیای کوچک و تنگ هم آروم آروم به اون نور نزدیک بشه. پس نمیشه حدی براش در نظر گرفت. ربطی به سواد و مدرک و حتی قرن و سال هم نداره؛ معیار توفیق خداست و همت و دید ما! (خواستم کوتاه و مختصر بنویسم این شد!!! جواب به این سوال خیلی فضا می طلبه!)

خیلی ممنونم ازت بابت حرفهای خوبت... حرفهات درست هستن :-)‌ ولی دیدگاه من کمی متفاوت هست نسبت به چیزی که نوشته بودی... در مورد جزئیاتی که نوشتی حرفی نمی زنم چون خوب تفاوتمون در تفاوت سلیقه هامون هست :) ترجمه یه آیه از قرآن در مورد بخش دوم حرفهات می نویسم که جالبه به نظرم:
(آیه ۳۲ از سوره قمر)
قرآن را برای پند آموزی آسان کردیم. آیا پند آموزی هست؟

سمانه سه‌شنبه 12 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 12:55 ب.ظ

این که قبول نیست! تو قرار بود نظرت رو در جواب نظرات ما بگی ... جر زدیا!!!

نه قرار که نبود D:‌ گفتم نظرم مشخص میشه در جواب دادن! این سوال هم آخه ایدئولوژیک بود... اگر می خواستم نظر خودم رو هم در جواب دادن اعمال کنم احتیاج به بحث پیدا میکرد که با یه جواب و سوال نمی شد تمومش کرد...
در مورد این سوال هم نظر خودم با نظرهای بقیه متفاوته... این سوال که گذشت ازش ولی سوال بعدی رو جواب خودم رو هم می نویسم :)

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.